نظرات شما عزیزان:
شهاب الدین
ساعت19:19---16 بهمن 1392
خداوندا
ای آفریینده فصل ها!
زمستان فرا رسیده و درختانت به خوابی عریان فرو رفته اند؛
زردی و سرخی جایشان را به سپیدی یکرنگ برف داده اند.
ای خدای زمستان با شکوه!
گرسنگی گرسنگان،
برهنگی برهنگان
و بیچارگی بیچارگان زندگی را برایم تلخ کرده است؛
حال آنکه قدرت سیر کردن و پو شاندن همه را ندارم.
ای مهربان!
تو که بندگانت را دوست داری،
ای آفریننده آتش!
ای گرما بخش!
در شب های سرد زمستانت،گرمای محبتت را از ما دریغ مکن؛آمین
ای آفریینده فصل ها!
زمستان فرا رسیده و درختانت به خوابی عریان فرو رفته اند؛
زردی و سرخی جایشان را به سپیدی یکرنگ برف داده اند.
ای خدای زمستان با شکوه!
گرسنگی گرسنگان،
برهنگی برهنگان
و بیچارگی بیچارگان زندگی را برایم تلخ کرده است؛
حال آنکه قدرت سیر کردن و پو شاندن همه را ندارم.
ای مهربان!
تو که بندگانت را دوست داری،
ای آفریننده آتش!
ای گرما بخش!
در شب های سرد زمستانت،گرمای محبتت را از ما دریغ مکن؛آمین
شهاب الدین
ساعت19:19---16 بهمن 1392
خداوندا
ای آفریینده فصل ها!
زمستان فرا رسیده و درختانت به خوابی عریان فرو رفته اند؛
زردی و سرخی جایشان را به سپیدی یکرنگ برف داده اند.
ای خدای زمستان با شکوه!
گرسنگی گرسنگان،
برهنگی برهنگان
و بیچارگی بیچارگان زندگی را برایم تلخ کرده است؛
حال آنکه قدرت سیر کردن و پو شاندن همه را ندارم.
ای مهربان!
تو که بندگانت را دوست داری،
ای آفریننده آتش!
ای گرما بخش!
در شب های سرد زمستانت،گرمای محبتت را از ما دریغ مکن؛آمین
ای آفریینده فصل ها!
زمستان فرا رسیده و درختانت به خوابی عریان فرو رفته اند؛
زردی و سرخی جایشان را به سپیدی یکرنگ برف داده اند.
ای خدای زمستان با شکوه!
گرسنگی گرسنگان،
برهنگی برهنگان
و بیچارگی بیچارگان زندگی را برایم تلخ کرده است؛
حال آنکه قدرت سیر کردن و پو شاندن همه را ندارم.
ای مهربان!
تو که بندگانت را دوست داری،
ای آفریننده آتش!
ای گرما بخش!
در شب های سرد زمستانت،گرمای محبتت را از ما دریغ مکن؛آمین